az anjai ke baraye hamegan tahieh in ketab shayad momken nabahsad, agar mazonnameh bad az kasbe ejazeh az aghaye shahabi betavanad an ra dar hamain saiyt be royat begozarad khili khoub khahad shsoud va man ham be shame khoudam ham az aghyae shahabi va ham az mazonameh teshakour khaham kard.

اگر نويسنده كتاب احزاب سياسي درمازندران درسالهاي 32-20 ازسال 1332 به بعد را ادامه بدهد خدمت بزرگي انجام داده بخصوص سالهاي 50 تا 57

بطوريكه شنيدم ايشان اطلاعات زيادي ازسالهاي 1350 تا 57 دارد.

ازپاسخ آقاي حقگو درتعجبم آيا ايشان كتاب را خواندند يا نخواندند.

اگرخواندنديا حتي تورق هم كرده باشند متوجه شدندكه منابع كتاب همه ازاسنادسازمان اسناد ملي است ونشرياتي است كه درآن زمان درتهران چاپ ومنتشرميشدند. دربابل كه مركز اسناد ملي وجودنداردكه دكتر شهابي بخواهد ازآنها استفاده بكند.سازمان اسناد ملي درتهران است واسناد كل كشور از همه شهرها واستان ها درآن جا جمع شده است.

آيا آقاي حقگو كه دراظهارنظر اوليه اشان زحمات دكترشهابي را با بي اخلاقي هر چه تمامتر ناديده گرفتند وخواسته بودند لوث كنند ترويج اخلاق است .

بادرود بر شما مردان علم وادب :اگر نقد سازنده بود چه خوب اگر نبود بنده پوزش میطلبم فقط نظر شخصی بود .عزیزان اهل علم فرق بین نقد ورد نظریه رو حتما میدونند بنده کار شایسته وبایسته دکتر شهابی رو رد نکردم چون به دیگر منابع دسترسی نداشتند وساکن بابل بودند یک امر طبیعی است که به این منابع راحت تر دسترسی داشتند .نکته دیگر اسلام دین اخلاق هست سعی کنیم مروج اخلاقیات در جامعه باشیم

احزاب سیاسی بابل

باتشكر ازاطلاع رساني مازندنومه

من يك مازندراني غير بابلي هستم نخواسته بودم نظري بدهم اما اظهارنظر حقگو كه بحق بايد بايشان ناحقگو ناميد مرا ملزم كرده تا نظري بدهم.

اكنون چاپ اول كتاب نزد من است ازص183 تا ص201 درمورد بهشهر-ازص 215 تا ص 244 مربوط به چالوس واز ص 297 تا ص 334 درباره قائمشهروازص 253 تا ص 296 درمورد سوادكوه ودرگيري مسلحانه درزيراب واز ص 379 تا 396 باضافه مصاحبه با محمدعلي عموئي كه از ص 397 تا ص 403 است درارتباط با افسران خراسان درگنبدودرمورد بابل كه فعالترين شهر استان بود ازص 131 تا ص 182 نوشته شده است. وهمچنين ساير شهرهاي استان مازندران وگلستان نظير گرگان -ساري -نوشهر-آمل و....اختصاص داده آيا بايدگفت احزاب دربابل است .

ناحقگومحترم مگردرآن زمان قائمشهر جه اندازه بود كه انتظار بيشتر را داريد.قائمشهر فعلي وشاهي سابق كه تا اواسط دوران رضاخان يك روستاي گمنام بنام علي آباد بود وبعداز كشيدن خط راه آهن وتاسيس چندكارخانه تازه رنگ شهر بخودش گرفت كمي هم انصاف داشته باشيد.

درص 442 اين كتاب اسامي افسران مازندراني عضوسازمان افسران حزب توده را نوشته است از 15 اسم نوشته شده تا آنجا كه من ميشناسم 6 نفرشان بابلي هستند باضافه ستوان يكم قبادي كه دراين كتاب اسمش نوشته نشده است فقط 9 نفر ديگر ازساير شهرها از گنبد تا تنكابن ميباشند اگرخدارا اعتقاد داريد به انصاف هم اعتقاد داشته باشيد.والسلام

درود بر شما. اگر خدا بخواهد سر آغازی باشد بر فعالیت ،سازماندهی و از همه مهمتر فرهنگسازی احزاب در جامعه و بهمراه آن شکل گیری صنوف و اتحادیه ها در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی های دولت.

به راستی جای چنین پژوهش ها یی نه تنها در مازندران که در ایران خالی است. آقای دکتر شهابی در همین راستا مجموعه ای آگاهی بخش و ماندگار را فراهم و منتشر نمودند که درخورسپاس است. در پاسخ به دوستمان که این کتاب را تاریخ احزاب بابل می داند عرض می کنم با مطالعه و ژرف نگری در 12 سال تاریخ مورد پژوهش پی می بریم که بابل مهم ترین کانون رویدادها و فعالت سیاسی احزاب در آن سال ها بود. آیا می شود باور داشت پژوهشگر محترم اسناد و شواهدی از دیگر شهر ها از جمله قایم شهر در دست داشته و در کتاب نگنجانده تا اعتبار کار را فدای تعصبات کند. بیاییم به جای این گونه داوری ها و بی انگیزه کردن پژوهشگرانمان به آنان دست مریزاد گوییم.

واقعا نویسنده دراین کتاب زحمت کشیده وآن هائی که مطالعه کردند خواهندفهمید چه حوادثی درتک تک شهرهای مازندران اتفاق افتاده ازجمله حادثه درگیری مسلحانه درزیراب ویا حضور افسران خراسان درگنبد که درهیچ کتابی بطور مستقل ومبسوط بان نپرداختند

بادرود این کتاب را منم مطالعه کردم نقدهای منطقی به این کتاب وارده اگر میشد اسم کتاب تاریخ احزاب بابل میشد بهتر بود به صفحات ومطالب توجه کنید در مورد قایمشهر ودیگر شهرا که در این دوره بیشترین نقشها رو داشتند کمتر پرداخته شد نویسنده باید در هنگام نگارش تعصبات رو کنار بزاره حتی ملاحظه بفرمایید ادرس کتاب فروشیها همه بابله با سپاس

كتاب را مطالعه كردم كتاب جالبي است وبهمه مازندراني عرض ميكنم حتما مطالعه كنند وحتي براي غيرمازندراني ها هم مطالعه آن جالب است .وقايعي دراين استان دراين 12 سال يعني ازسال 1320 تا 1332اتفاق افتاد كه ما اصلا اطلاعي نداشتيم